كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

مقصود از نفقه متعارف واجب بر شوهر و پدر چه چيز است؟ آيا منظور مناسب شأن شوهر است و يا مناسب شأن زن هست در حدود آن اندازه كه بر آن شوهر بدون حرج توانائى داشته باشد؟

نفقه واجب بر زن و فرزند در خصوص نشيمنگاه آنست كه نشيننده را بپوشاند و آن را از سرما و گرما و باران و همانند آنها نگهدارد، و امّا خوراك بدان سان است كه بدن به آن احتياج دارد و قوام بدن با آن مى باشد و پيوست به آن مى گردد نوشيدنى و لباس به مقدارى كه بدن به آن احتياج دارد و از آن لحاظ مورد اهانت قرار نگيرند، و براى خصوص زن نفقه هائى كه لذت بردن شوهر به آن بستگى دارد در صورتى كه از او آن را بخواهد، همانند نفقه زينت و شستن كه بر طرف كننده نفرت هست و مانند آن بلكه احتياط وجوبى آنست كه خرج غسل كردن را هم كه او سبب شده است بايد بدهد، امّا بيشتر از اين پس آن از وسعت دادنى است كه استحباب شرعى دارد، همانطورى كه از رفتار خوب حساب مى شود كه افراد خانواده اگر برتر از آنچه بر او واجب است از مال و خدمت از او متوقع باشند و او بر آورده نمايد.

شخص بالغى كه به حدّ رشد بلكه بيشتر رسيده يعنى سنّ او (16 ـ 17) سال مى باشد (كركوثه) سر تسبيح را كه از طلا بود و عيارش 18 و وزنش (100، 7 سنت) هفت گرم و يكصد ميلى گرم بود آن را زرگر به قيمت (800، 17) هفده هزار و هشتصد دينار در تاريخ 20/3/94 خريد، و پس از گذشتن پنج ماه آشكار شد كه آن (كركوثه) سر تسبيح دزدى بوده و مال پدر فروشنده بوده است ـ يعنى دزد فرزند بزرگ او بوده به اعتراف پدرش... و صاحب اصلى مال كه پدر باشد يا عين آن را مى خواهد، و يا فرق آن را به قيمت روز مى خواهد در صورتى كه در همان وقت خريد هم فروش شده و برگرداندنش سخت است، و از اين طرف اختلاف در وزن آن هم هست، صاحب اصلى مى گويد كه آن دو مثقال و نيم بوده و زرگر مى گويد همان بود كه در بالا بيان شده خواسته ما از حضرتعالى اين است كه حكم قطعى اين مسئله حساس را بيان فرماييد كه هر دو طرف حكم شرعى را قبول دارند؟

واجب است كه خود سر تسبيح (كركوثه) در صورت امكان بر گردانده شود و در صورت متعذر بودن به اندازه آن بر گرداندن طلا واجب است، و در صورتى كه اختلاف ميان صاحب سر تسبيح (كركوثه) و ميان ضامن در مقدار آن باشد قول ضامن با سوگند خوردنش مقدم است، اگر براى صاحب سر تسبيح (كركوثه) بينّه (شاهد) نباشد، پس ضامن مى شود به كمترين وزن كه عبارت از هفت گرم و يكصد ميلى گرم است، و آنكه تناسب دارد براى هر دو طرف اين است چشم پوشى نموده و مسامحه نمايند و سخت گيرى نكنند و هر دو طرف حسن نيّت داشته باشند. ملاحظه شود: براى مشترى اين حق است كه به فرزند بزرگ رجوع كند، و آنچه بر او داده از قيمت كه (800،17) دينار مى باشد پس بگيرد، همانطورى كه مشترى حق دارد تفاوتى را كه به پدرش پرداخت خواهد نمود از فرزندش مطالبه نمايد و زيان به فرزند عايد مى شود.

غيبت چيست و آيا گفتن حكايت از آنچه رويداده است از غيبت حساب مى شود؟

غيبت خورده گرفتن بر مؤمن و عيب گرفتن بر او در نبودن آن در حضور است و اگر گفتن رويداد به قصد خورده گرفتن بر او باشد آنوقت از غيبت مى شود و اگر با اين قصد نباشد غيبت نمى شود، و چنانچه از گفتن آن رويداد هتك حرمت مؤمن باشد بدون اينكه قصد خورده گيرى داشته باشد باز هم حرام مى باشد گرچه غيبت نيست، و بهتر براى مؤمن اينست: كه از گفتار درباره اى ديگران تا حدّ امكان خوددارى كند، زيرا كه اين از جاهاى امتحان و فتنه مى باشد.

خداوند متعال در سوره احزاب آيه ( 53 ) فرموده است: ( و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من واراء حجاب )( ) و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را ( به عنوان عاريت ) از آنان ( همسران پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ) مى خواهيد از پشت پرده بخواهيد، آيا مقصود از حجاب كه در آيه مباركه آمده است بطور قطعى حجاب زنان نمى باشد، زيرا كه زنان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) حجاب شرعى را پيش از نزول آيه و بعد از نزول آيه مباركه مراعات مى كردند تا چه رسد كه مقصود از آن حجاب زنان باشد و آن وقت متوجه شدن خطاب در آيه به زنان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)شايسته تر مى شود تا آنها را مأمور به رعايت حجاب نمايد عوض اينكه مسلمانان را مورد خطاب قرار دهد، سؤال اينست كه مقصود از كلمه حجاب كه در آيه كريمه آمده است چيست؟

ظاهر از آيه اينست كه زنان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مأمور شدند كه از قاطى شدن ( أختلاط ) با بيگانه ها خوددارى نمايند، همانطورى كه مردان هم مأمور شدند كه با آنها قاطى نباشند، و اگر چنانچه خواستند به منزل آنها بروند، و يا اينكه از آنها چيزى بخواهند لازم است كه ميان آنان و زنان پرده باشد كه خود را بوسيله آن پوشش نمايند.