كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

حكم زمينهاى موقوفه در صورتى كه انسان نداند براى چه وقف شده است چيست؟

منفعتهاى آنها در مصرفهاى وقف عام و صدقه هاى عمومى خرج مى شود، بلى اگر وقف ميان دو يا چند جهت معلوم مردّد باشد در صورت امكان احتياط كردن واجب است مثل اينكه انسان ترديد نمايد در اينكه آيا براى فقراء وقف گرديد و يا به اهل علم وقف شده است آن وقت احتياط در اين است آن را براى اهل علمى كه فقير است صرف نمايند، و هنگامى كه احتياط كردن ممكن نشد قرعه مى اندازند.

اگر زنى را عقد غير دائمى نمود و نزديكى كرد و پس از تمام شدن مدّت مقّرر دوباره بر آن عقد خواند و پيش از نزديكى مدتش را بخشيد، آيا جايز است كه شخص ديگرى پيش از تمام شدن عدّه اش از شوهر اوّل او را ازدواج غير دائمى نمايد، و اين به جهت عقد دوّم مى باشد كه در آن نزديكى نشده است، و دوّمى زن نزديكى نشده (غير مدخول بها) را ازدواج نموده است، همانطورى كه از بعضى فتوى در اين خصوص نقل شده است، و اتفاقات بسيارى به جهت اعتماد به اين فتوى در اين خصوص شده است، به طورى كه زن در يك شب با چند مرد ازدواج مى نمايد و هر يك از مردها دوبار عقد مى خوانند يك مرتبه نزديكى مى كنند دفعه آخرى نزديكى نمى كنند و مدت را مى بخشند و مردهاى ديگر هم همين طور مى كنند حكم اين را بيان فرمائيد.

انّا لله انّااليه راجعون، در واجب نبودن عدّه در صورت بذل مدّت پيش از نزديكى نمودن اشكالى نيست، ولى اين با وجوب عدّه نگه داشتن به عقد اولى كه دخول شده است منافات ندارد، به درستى كه عدّه ساقط مى شود در حقّ خود شوهر و در حق ديگرى ساقط نمى شود، پس چگونه بر ديگرى جايز مى شود كه تزويج كند او را بعد از بخشيدن مدت عده اى كه دخول نشده است پيش از آنكه عدّه اى عقدى كه در آن نزديكى شده است تمام گردد و سزاوار است كه روايت معتبره مفضل بن عمر را در (وسائل الشيعة حديث 5 ب 23 از ابواب متعه) ملاحظه نمود تا اينكه قباحت آنچه واقع شده است معلوم گردد.

پدر مرحومم در حال زنده بودنش ثلث ( يك سوم ) تمامى دارائى خودش را وقف مجالس تعزيه و اطعام براى چهارده معصوم (عليهم السلام) به مناسبت وفاتشان نمود و موقوفه نخلستانى در منطقه احساء بود ولى بيشتر نخلها عمرشان از شصت سال مى گذرد لذا ثمره ( خرماى ) آنها به كمتر از يك چهارم رسيده است و همچنين زمين هم قابليّت كشت را ندارد و ممكن نيست جوانه ها را در آن كاشت، و معلوم باشد كه قيمت باغ اكنون خيلى بالا است همانند زمين ترقى نموده است، با اين وضع آيا براى ما ممكن است كه باغ را بفروشيم و باغ بزرگتر و پرمحصول تر از آن به همان قيمت بگيريم يا نه؟

تغيير وقف از آنچه واقف وقف نموده به جهت كم بودن منفعتش و جايگزين نمودن به آنچه منفعتش بيشتر است جايز نيست، بلى اگر منفعت باقيمانده در نظر مردم از جهت كم بودنش معتنابه نباشد ( بى ارزش باشد ) آن وقت جايز است كه تبديل به بهتر ( اصلح ) نمود. و باز در اين موقع اگر اجاره دادن آنجا به مدت طولانى و آباد كردن آن با وجه اجاره ممكن باشد آن مقدّم است مانند اينكه بيست سال به اجاره دهند تا اينكه آنجا ساختمانى و يا بازارى با وجه اجاره درست كند و عايدات آن را پس از تمام شدن مدت اجاره در آنچه منظور و واقف بود خرج نمايند و اگر اين هم ممكن نبود اگر ممكن باشد كه يك قسمت از آن را بفروشند تا باقيمانده را آباد نمايند آن مقدّم است و نمى شود كه همه اش را فروخت و ديگرى را گرفت مگر اينكه هر دو قسم مزبور ممكن نباشد، و اگر كار به عوض كردن رسيد واجب نيست كه آن را به نخلستان تبديل نمايند بلكه جايز است در صورتى كه متولّى وقف مصلحت بداند به ساختمان و يا چيز ديگرى تبديل نمايد.