كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

آيا مفهوم غناء در نظر حضرتعالى به عرف باز مى گردد و تشخيص آن با عرف است؟

غناء آن آواز خوانى است كه مشتمل به بر گرداندن صدا و كشيدن آن است به سبك مخصوصى كه در نزد اهل فسق و خوش گذرانها مى باشد. و منظور از آن اين نيست كه در حال حاضر طرب آور باشد تا اينكه آواز خوانى كه در نزد اهل فسق و عياشها است حلال باشد، بلكه هر آنچه ساختار آن بر خوشگذرانى لهوى است بوسيله اى بدر رفتن از موقعيت جدّى و واقعيت حاضر به سوى نوعى از بيهوده كه ساختار آن هم توجه دادن به خواسته هاى نفسانى و بيدار كردن غرائز آن و برانگيختن مشاعر آن با آواز خوانى غنائى است مى باشد در حالى كه رغبت آن را براى بيشتر بودن شادمانى و يا غمگينى و يا فخر نمودن و يا عشق ورزيدن... برطبق غرضهاى گوناگون اشباع و سير مى نمايد.

شخصى مدتى است كه در نزد يك نفر امانت گذاشته و سپس وفات نموده است و چندين نفر ورثه دارد، و ورثه ها در تقسيم تركه ميّت اختلاف دارند، فرزند بزرگ طبق وصيت نامه كه وصىّ مى باشد ادعا مى كند كه پدرش مالش را به او موقع زنده بودنش بخشوده به شرط اينكه به هر يك از ورثه ها مبلغى پول و يا مقدارى ملك بدهد، ولى ورثه هاى ديگر ادعاى آن را قبول نمى كنند و دليل مى آورند كه در وصيت نامه اين نيامده است، آيا تكليف كسى كه امانت پيش اوست چيست، آيا بر او واجب است كه امانت را بر پسر كه وصى هست بدهد در صورتى كه اطمينان دارد كه وصى به ورثه از آن چيزى نخواهد داد، و او يقين دارد كه صاحب امانت وصيت كرده كه مقدارى حقوق واجب شرعى و خيرات داده شود و او اطمينان دارد كه وصى به جهت عدم ديانتش آن حقوق را پرداخت نخواهد نمود آيا مى تواند آن را از حقوق شرعى حساب نموده و بدون اذن وصىّ به حاكم شرع بدهد يا نه؟

بر امانت ذكر شده حكم ميراث جارى مى شود خواه وصىّ ادّعاى خودش را ثابت بنمايد يا نه، زيرا كه بذل با مردن بذل كننده و پيش از تحويل گرفتن شخصى كه به آن بذل شده است باطل مى شود، همانطورى كه به حقوق شرعى و ثلث هم داخل نمى شود، زيرا كه وصيت كننده آنها را در اموال مخصوصى معيّن نموده است، پس معيّن مى شود كه آن امانت را ميان تمامى ورثه ها مطابق سهم خودشان تقسيم نموده و سهم هر كسى را به خودش داد و نمى توان همه سهام را به فرزند بزرگ داد زيرا كه او به آن امانت ولايت ندارد.