نخستین سالگرد ارتحال مرجع عاليقىر تشيع مرحوم آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قىس سره) در مسجد اعظم قم برگزار شد

نخستین سالگرد ارتحال مرجع عاليقىر تشيع مرحوم آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قىس سره)  در مسجد اعظم قم برگزار شد
۱۴۰۱/۰۵/۲۹

مراسم بزرگداشت نخستین سالگرد ارتحال آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قدس سره) پنجشنبه بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در مسجد اعظم قم برگزار شد.
در این مراسم جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه، ونمایندگان برخی بیوت مراجع تقلید و اقشار مختلف مردم قم حضور داشتند.
ىر اين مراسم بزرگداشت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری در سخنانی به تبیین شخصیت و ویژگی‌های مرجع فقید آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قدس سره) پرداخت.
ايشان اظهار داشت: آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قدس سره) از جمله فقهای صاحب نظر در حوزه علمیه بود که فقدان ایشان برای حوزه‌های علمیه بسیار سخت است.
وی بیان داشت: تربیت شاگردان، تألیف کتابهای بسیار، شجاعت وصبر وحمّل فشارها وشكنجه هاى سخت زنىان رژیم پلید صدام وهمچنین خدمت به مردم به خصوص اقشار محروم، اخلاص و توجه وافر به اقامه عزای سیدالشهدا علیه السلام از جمله ویژگی‌های بارز این مرجع تقلید بود.

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

آيا بدون اجازه ولىّ عقد غير دائمى خواندن به دختر باكره بدون اينكه دخول نمايد و فقط براى بازى كردن باشد جايز است يا نه؟

بلى جايز است ولى دخول كردن حرام است اگر چه زن راضى باشد، لكن بايستى از مزاح و بازى كردن بيشتر كه اى بسا هر دو طرف اختيار را از دست مى دهند و به حرام مى افتند جدّاً پرهيز نمايند، بلكه از حركات خلاف نزاكت و كرامت كه به خوشنامى آنها لطمه مى زند دورى گزينند كه اى بسا با مشكلات بسيارى مواجه نمايد.

به لحاظ آنكه پروردگار عالميان بر گناه كردن و فسق و فجور راضى نيست و به هر چيزى كه انسان را بر اطاعت نكردن از خدا و به بدخلقى سوق دهد راضى نمى شود. ولى در نتيجه شرّ و بدى بيشتر از خير و نيكى مى باشد. پس چرا اين جريان را از دوران اوّل خلقت در بشر قرار داده است؟

خداوند متعال اين جريان را در بشر بطوريكه مجبور باشد قرار نداده است. و فقط در بشر توانائى بر آن گذاشته و او را صاحب اختيار كردن او را قرار داده است و اگر اختيار در بشر نباشد نيكوكار نيكوكار نمى شود و گنهكار گنهكار نمى گردد، و چنانچه نبود وجود اختيار كننده شرّ و بدى و دعوت كننده به راه بد و كوشش كننده براى تحقق آن و تلاش كننده به فراگيرى و عمومى بودن بدى، براى نيكوكاران و دعوت كنندگان به نيكوكارى فضيلتى نمى بوده و هم چنين براى شكيبائى و استقامت برترى نمى بود و جهادگران و از جان گذشتگان در راه خدا را منقبتى ظاهر نمى شد، و هم چنين فضيلت اخلاص و از خود گذشتگى به خاطر او برملاء نمى گشت، و از خود گذشتگى بدانجا كشيد كه خونهاى پاك ريخته شد تا درخت دين آبيارى گردد و توانائيهاى جالبى براى دعوت به خير از خود نشان دادند، و بدين جهت آنان در دنيا مستحق مدح و ثنا و تقدير و تشكر گرديدند، و در آخرت به ثواب فراوانى نايل آمدند، و بهترين درجه هاى مقربين و اعلاى منازل مقربين را حيازت نمودند و به رضوان از خداوند اكبر فايز شدند. اين آنيستكه براى ما شناخت فائده آن ميسور گرديده، گرچه به تمامى اطراف حكمت افعال خداوند جل شانه نمى توانيم پى ببريم ( و اذ قال ربك للملائكة انى جاهل فى الأرض خليفة قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدّماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال انى اعلم ما لاتعلمون ). (به خاطر بيار) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمين جانشينى (نماينده اى) قرار خواهم داد (فرشتگان) گفتند (پروردگارا) آيا كسى را در آن قرار مى دهى كه فساد و خونريزى كند؟ ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم، و ترا تقديس مى كنيم، پروردگار فرمود: من حقايقى را ميدانم كه شما نمى دانيد. پس منزه است آنكه از افعال آن به خاطر كمال حكمتش سئوال نمى شود، ولى آنان مسؤولند و حمد براى خدائيست كه پرورش دهنده عالميان است ( والحمد لله رب العالمين ) .

مرد سنّى يك زن شيعه را با اجازه پدرش ازدواج كرده، و مرد هم مرد دينى است و اهل بيت (عليهم السلام) را دوست مى دارد، پس از مدتّى ميان زن و شوهر اختلاف و مشكلاتى بوجود آمده و از نيكان براى اصلاح آنها اقدام نمودند، ولى پدر دختر اين اختلافها را كه شنيد، عوض اينكه ميان آنها آشتى دهد به اختلاف دامن زد و طلاق دخترش را خواستار شد، و هيچگونه اصلاح را قبول نكرد، و طلاق هم از ترس پدرش اجبارى شد و زن آن را به مرد از لحاظ دامنه دار نشدن مشكلات تحميل نمود آيا اين طلاق درست مى باشد، و در صورتى كه طلاق خلعى باشد (نمى شود رجوع كرد) آيا خلعى بودنش صحيح است، و اگر صحيح باشد چاره براى رجوع كردن زن و شوهر چيست؟

اگر شوهر را به طلاق دادن مجبور كنند طلاق صحيح نمى شود، و امّا اگر شوهر خودش بخواهد طلاق دهد و به آن راضى باشد اگر چه براى رهائى از پى آمدها و مشكلات باشد آنوقت طلاق صحيح مى شود، ولى خلعى نمى شود اگر زن آماده براى قيام به حقوق همسرى بوده باشد، و در آن صورت شوهر حق دارد كه به زنش رجوع كند اگر در عدّه باشد، و امّا پس از تمام شدن عدّه احتياط وجوبى اين است كه دوباره عقد بخوانند.