نخستین سالگرد ارتحال مرجع عاليقىر تشيع مرحوم آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قىس سره) در مسجد اعظم قم برگزار شد

نخستین سالگرد ارتحال مرجع عاليقىر تشيع مرحوم آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قىس سره)  در مسجد اعظم قم برگزار شد
۱۴۰۱/۰۵/۲۹

مراسم بزرگداشت نخستین سالگرد ارتحال آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قدس سره) پنجشنبه بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در مسجد اعظم قم برگزار شد.
در این مراسم جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه، ونمایندگان برخی بیوت مراجع تقلید و اقشار مختلف مردم قم حضور داشتند.
ىر اين مراسم بزرگداشت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری در سخنانی به تبیین شخصیت و ویژگی‌های مرجع فقید آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قدس سره) پرداخت.
ايشان اظهار داشت: آیت الله العظمى سید محمد سعید حکیم (قدس سره) از جمله فقهای صاحب نظر در حوزه علمیه بود که فقدان ایشان برای حوزه‌های علمیه بسیار سخت است.
وی بیان داشت: تربیت شاگردان، تألیف کتابهای بسیار، شجاعت وصبر وحمّل فشارها وشكنجه هاى سخت زنىان رژیم پلید صدام وهمچنین خدمت به مردم به خصوص اقشار محروم، اخلاص و توجه وافر به اقامه عزای سیدالشهدا علیه السلام از جمله ویژگی‌های بارز این مرجع تقلید بود.

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

حكم دخترى كه ازدواج كرده است آيا شهر اهلش در وطن بودن او باقى مى ماند؟

بر او وطن باقى نمى ماند، مگر اينكه وضع حالش جورى باشد كه اعراض از شهر اهلش ننمايد، و ظاهر سؤال مى رساند كه از اين فرض خارج است.

اميدوارم كه قاعده اى آغاز مسافت را در شهرهاى بزرگ بطور واضح بيان فرمائيد؟ و اينكه از كجا مبداء حساب مى شود آيا كنار محله است، آنوقت جدا شدن محله ها را چگونه تشخيص دهيم؟ و يا به لحاظ خريدهاى روزانه است؟ و يا به جهت تمامى ارتباطات ميان محله ها است؟ مخصوصاً كه احتياجات اهل شهرهاى بزرگ براى بعضى ها پيچيده است مثلاً اى بسا دكتر متخصص در محلّه پيدا نمى شود و يا برخى از لوازمات چرخ ها و ماشين ها در محله مقدم مى باشد و يا به خاطر كمتر بودن رابطه هاى اجتماعى آن ميان اهل يك شهر بزرگ تردد به آن محله ها كمتر مى شود؟ آيا اين و همانند آن باعث مى شود كه آغاز مسافت براى شكست خواندن نماز آخر محلّه را قرار دهيم، اميد است كه قاعده اى اين را به تفصيل بيان فرمائيد؟

مقصود از اين در وضع زندگانى عمومى خودش به آنچه در محله اى خودش هست بسنده كند به طورى كه بيرون رفتن از محلّه يك حالت فوق العاده و استثنائى باشد و همانند سفر كردن باشد، و اين با اشخاص تفاوت مى كند و بعضى از اشخاص هستند كه لوازمات اجتماعى خودش را از تمامى اطراف شهر تهيّه مى كند آنوقت تمامى شهر بر او وطن شمرده مى شود و برخى لوازمات را فقط از محله اى خود فراهم مى نمايد و احتياج در ساير شئون زندگيش به محله هاى ديگر ندارد آنوقت محله اى آن وطنش مى باشد نه محله هاى ديگر و تشخيص با عرف است.

عرف رايج كه ( ادعا كننده بايستى شاهد بياورد و انكار كننده سوگند بخورد ) اگر چنانچه متهم به جرم بگويد كه من نكرده ام بر طبق قانون بايستى سوگند ياد كند، ولى اگر متّهم سنّش كوچك باشد، و تبرئه كردن خودش مورد اطمينان نگردد، ادعا كننده بخواهد كس ديگرى كه مورد اطمينان است، به جاى انكار كننده سوگند ياد كند تا جايگزين سوگند متهم باشد، آيا اين از نظر شرع مقدس جايز است؟ و اگر آن شخص سوم از سخن متهم يقين پيدا كند و عوض آن قسم بخورد سپس بعد از مدّتى دروغ متهم آشكار گردد آيا بر شخص سوگند خورنده كفّاره واجب مى شود، و حكم شرعى در اين موضوع چيست بيان فرماييد؟

خواستن سوگند از انكار كننده از شئون حاكم شرعى است، و براى هيچ كس حق سوگند دادن نيست، در صورتى كه منظور پايان دادن به نزاع باشد، بلى براى مدّعى از انكار كننده خواستن سوگند به خاطر اينكه اطمينان نمايد عيب ندارد، و انكار كننده مى تواند خواسته آن را قبول كند ولى بر آن واجب نيست بلكه جايز است، پس بنابر آن جايز نيست براى ادعا كننده در حالت ياد شده سوگند خواستن مگر از لحاظ اينكه اطمينان بدست آورد، و واجب نيست قبول كردن خواسته او بلكه جايز است، همانطورى كه سوگند خورنده را سوگند جايز نيست مگر با يقين و گرنه گنهكار مى شود، ولى بر سوگند مذكور كفّاره نيست.

حكم ريش تراشيدن و پوشيدن طلا در نماز و غير نماز براى مردان چيست؟ و بعضى از اشخاص كه ما از آنها نهى مى كنيم ( نهى از منكر مى كنيم ) از ما دليل مى خواهند اگر ممكن باشد دليل مناسبى را از اخبار در اين باره بيان فرماييد.

براى مردان پوشيدن طلا در نماز و غير نماز حرام است و پوشيدن آن در حال نماز ، نماز را باطل مى كند، همانطورى كه ريش تراشيدن هم حرام است، و از جهت دليل فتواى علماء كفايت مى كند، و اما دليل بر فتوى در كتابهاى فقهى كه بطور تفصيل نوشته شده است بيان گرديده است، و وارسى به دليل آن از شأن اهل اختصاص است و از شأن مكلّفها نيست.