احتياط واجب اينست كه تعريف كند آن را تا اينكه از پيدا شدن صاحبش مأيوس گردد و يكسال بر آن بگذرد سپس آن را تصدق ( احسان ) نمايد، و اگر احتياج به آذوقه داشت و بستگى به خرج مال داشت دادن آذوقه جايز بلكه واجب مى شود و در اين هنگام به حاكم شرعى رجوع مى كند و در فروش آن اجازه مى خواهد تا از زيان دورى نمايد، و اگر مراجعه ممكن نشد جايز است كه آن را بفروشد و حكم گذشته به پول آن جارى مى گردد.
يكى از دو طرف لازم نيست به شرطى عمل كنند مگر اينكه در ضمن عقد با صراحت شرط شده باشد، و يا اينكه ضمناً معلوم باشد و قرينه هاى ذكر شده در سؤال اى بسا شاهد به شرط نمودن مذكور مى باشد، ولى ما نمى توانيم بر اين امر يقين كنيم زيرا كه به عرف تجارى جايى كه عقد خوانده شده ( قرارداد بسته شده ) نداريم، پس لازم است كه به اهل خبره هاى عادل رجوع شود همانطورى كه اين هم امكان دارد كه يكى از دو طرف ادعا كند كه قرينه بر خلاف متعارف در ميان مردم بود، و در صورت منازعه لازم است كه به حاكم شرع مراجعه نمايند تا او نزاع را با طريقه شرعى فيصله دهد.
لهو حرام هر آن چيزيست كه ساختار آن بر خوش گذرانى لهوى است كه انسان را از موقعيت جدّى و واقعيّت فعلى خارج مى كند و بسوى عبثى كه مبنى بر توجه به باطن نفس و بيدار كردن غريزه هاى آن و تحريك احساسات آن با نواختن موسيقى مى كند، تا رغبت آن را در زياد كردن شادمانى و غمگينى و فخر و دلدادگى و غير از آنها را بر طبق خواسته هايشان اشباع نمايد،و اما طرب آنهم حالت نفسانى است كه از بكار بردن آلات لهو بوجود مى آيد به طورى كه به سبك سرى روح منجر مى شود و آن را به هماهنگى غرايز مى كشاند و ميل آن را در زياد نمودن شادمانى و غمگينى و عشق ورزى و غير از اينها كه گذشت سيراب مى نمايد.