ظاهر در سفيه بودن اينست كه در سفاهت لازم است كه حفظ نكردن مالش در نظر عرف از كمى درك آن سرچشمه بگيرد، به طورى كه تصرف او به سبب كمى دركش خوب نباشد، امّا اگر ولخرجى كردن او از كم فهمى او ناشى نباشد بلكه به خاطر منظورهائى كه اختصاص بخودش دارد باشد سفاهت با آن محقق نمى شود، علاوه بر اين اگر سفيه هم بوده باشد، براى زن ولايتى بر او نمى باشد بلكه ولايت از آن حاكم شرعى و ولىّ عرفى او است، و ولىّ عرفى نزديكترين فاميل نسبى او بنابر احتياط وجوبى هست، بلى اگر زن بداند كه او رضايت دارد از او چيزى براى روز مبادا بر دارد بر او جايز مى باشد بدون اينكه از او اجازه بخواهد، ولى براى او باز هم خرج كردن به خوراكى خانه و مثل آن جايز نيست، و تصرّف او صحيح نمى باشد مگر اينكه اذن بدهد، و يا بعد از تصرف اجازه بدهد.