كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

حكم مجامعت با همسر در ايام عادت و غير عادت از پشت (دبر) چيست؟ و آيا زن حق دارد كه در هر دو فرض (جايز بودن و نبودن) مانع شود، و آيا زن اگر نگذارد مستحق نفقه مى باشد يا نه؟

مجامعت با آن در حال پاك بودنش مكروه است، و احتياط وجوبى اينست كه در حال حيض ترك نمايد، و مقاربت با او از پشت (دبر) بدون رضايت زن جايز نيست، و اگر مانع شد نفقه اش ساقط نمى شود.

شخصى چيزى را از اموالش وقف مى كند تا اينكه پس از وفات او در پرداخت وامها و يا اداء نمودن واجبات مالى كه برعهده او آمده است همانند زكات و خمس و كفّاره صرف نمايند آيا اين وقف جايز است يا نه؟

اگر صيغه وقف تمام بشود و آن را به تحويل متولى در حال زنده بودن تحويل دهد وقف صحيح است و ديگر نمى تواند رجوع نمايد، و اما اگر برگشت اين به وصيت باشد اينها كه ذكر شد از بعضى املاك آن برداشته مى شود بدون اينكه آن را وقف نمايد و از ملكش بيرون كند آن وقت حكم وصيت بر آن در عدم نفوذ آن در زيادتر از ثلث جارى مى شود مگر اينكه با اجازه ورثه باشد، و در حال حيات مى تواند رجوع نمايد.

اينجا زمينى هست كه براى تعزيه دارى حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام)وقف شده است ولى اين زمين را آب فرا گرفت و عايداتش قطع شد سپس آب زايل شد وراث واقف خواستند آن را اصلاح نمايند رفتند نزد اهل خبره آنها گفتند كه ما در مقابل يك چهارم منافع زمين اصلاح مى كنيم و از كسان ديگر هم سؤال كردند آنها هم گفتند اين اندازه در اصلاح زمين متعارف است آنها قرارداد بستند كه اصلاح نمايند و يك چهارم از عايدات موقوفه را بردارند آيا براى آنها برداشتن اين مقدار جايز است يا نه؟

لازم است كه به متولى كه واقف معين كرده است رجوع نمايند و در صورت نبود آن به حاكم شرع مراجعه كنند اگر آنها صلاح ديدند معامله مذكور را با آنها مصالحه مى كنند و حلال مى گردد آن چيزى كه براى اصلاح آن خرج مى نمايند ولى اگر بدون اجازه و بدون مراجعه اين كار را بنمايند تصرف آنها حرام مى شود و اصلاح كنندگان مستحق چيزى نمى باشند.

نظر حضرتعالى در خصوص كه پيروان اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه عبادات را به جا نمى آورند و يا فاسق هستند چيست آيا هميشه در آتش مى سوزند يا نه؟

بنابر آنچه از روايات شريف ظاهر مى شود اگر كسى با اسلام و ولايت بميرد در آتش براى هميشه نمى ماند، ولى سخن در مردن آن با ولايت است، زيرا كه گناهان قلب او را تيره مى كند تا اينكه خداوند او را ذليل مى نمايد و شيطان را بر او مسلط مى كند و او را بر كفر دعوت مى كند و او هم قبول مى نمايد، پس نبايد آنكه مرتكب گناهان كبيره و معصيت مى شود بر اين خاطر جمع باشد، علاوه بر اين انسان خيلى عاجزتر از آن است كه عذاب آتش را اگر چه هميشگى نباشد تحمّل كند، بلكه ضعيف تر از آنست كه عذاب قبر و برزخ را تحمّل نمايد، بلكه ناتوان تر از آنست كه به سكرات مرگ و پى آمدها و ابتلاءاتى كه در دنيا بواسطه اى گناهانش دامنگير مى شود شكيبائى نشان دهد، پس انسان بايستى از مهلت دادن خداوند بترسد و حذر نمايد.