مرجع عاليقدر تشيع حاج سيد محمدسعید طباطبایی حکیم (قدس سره) به ملکوت اعلا پیوست

مرجع عاليقدر تشيع حاج سيد محمدسعید طباطبایی حکیم (قدس سره) به ملکوت اعلا پیوست
۱۴۰۰/۰۶/۱۲

  

كلامى از نور

پيامبر خدا صلى‏‌الله‌‏عليه‌‏و‏آله: خدا بركت دهد به آن كس كه آسان مى‏‌فروشد، آسان مى‏‌خرَد، آسان قرض مى‌‏دهد و آسان مطالبه مى‌‏كند.

استفتائات روز

مالى را شخصى كه خمس نمى دهد به كسى كه آن را سر سال هست بدهد آيا آن را داخل در مؤنه و مخارج سالانه اش قرار مى دهد؟

خمس دادن بر آن فوراً لازم نيست بلكه از منفعت سال حساب مى شود و اگر پس از سر سال آن مانده باشد و صرف نشود خمس دادن بر آن واجب مى باشد.

راننده اى كه در كمال عقل و صحت بدن هست كه در حال رانندگى به سبب پيش آمدى ماشينش واژگون شد و بعضى از سوارشدگان ماشين وفات كردند ديه به عهده چه كسى خواهد بود، و اگر راننده هم با جمعى از سوار شدگان بميرد آيا خويشان وفات كنندگان مى توانند از خويشان راننده ديه بگيرند؟

اگر پيش آمد از ناحيه خود راننده نباشد آن وقت بر آن ديه نيست مثل اينكه ماشين ليز بخورد و يا به ماشين خرابى رخ دهد كه منجر به واژگون شدن گردد بدون اينكه سهل انگارى از طرف راننده بوده باشد، اما اگر خودش سبب واژگون شدن باشد آن وقت ديه به عهده راننده مى باشد مثل اينكه با سرعت زياده از حدّ راه برود يا از راهى كه خطرناك است و ماشين دچار حادثه مى شود رانندگى كند و سهل انگارى نمايد در اين موقع ديه بر عاقله است كه آن هم خويشان راننده از مردان مى باشند و آنها فرزندان او است اگر چه پايين تر باشند و پدر او است و آنهايى كه نزديك به آن مى باشند همانند اجداد و عموها و برادران و فرزندان عموها و برادران مى باشند.

معلوم است كه ادعا كردن بر اينكه ميّت مديون است احتياج به شاهد و سوگند استظهارى دارد، آيا درباره زنده هم حكم همين است، و يا اينكه احتياج به سوگند نيست، و آيا در صورت شاهد تنها بايستى سوگند هم ضميمه گردد، و در صورت نبودن شاهد تنها قسم اگر اطمينان آور باشد كفايت مى كند؟

مديون بودن زنده تنها با دو شاهد ( بيّنه ) ثابت مى شود و احتياج به سوگند نيست، همانطورى كه با يك شاهد و سوگندى هم ثابت مى شود، و با شهادت يك مرد و دو زن هم ثابت مى شود بدون اينكه احتياج به سوگند باشد.

در رساله اى عمليّه منهاج الصالحين در مسأله اى (258) اين چنين فرموده ايد و اگر تشهد فراموش شده پس از ركوع يادش آمد نمازش را ادامه مى دهد و قضاى آن مواجب است و در مسأله اى قضاى اجزاء فراموش شده فرموده ايد كه و اما تشهد اوّل اگر فراموش كند و يا قسمتى از آن را فراموش كند و بعد از ركوع يادش بيايد سجده اى سهو كفايت مى كند ميان اين دو فتوى چطور بايد جمع كرد؟

كفايت نمودن به سجده اى سهو برگشت آن به اين است كه قضاى تشهد فراموش شده با تشهدى كه در ضمن سجده سهو است بجا مى آيد پس آن در حقيقت قضا است به تشهد فراموش شده كه تداخل مى كند با تشهدى كه در ضمن سجده سهو است نه اينكه قضا ساقط مى شود و تمامى سجده اى سهو از آن خارج است و به سبب سهو واجب مى باشد اين همان چيزى است كه جمع كردن ميان دليل ها آن را تقاضا مى كند، و شايد كه عوض كردن عبارت و رفع ابهام بهتر باشد.